علي (ع ) و
زهرا(س )
عواطف'>عواطف
ميان علي و زهرا از آن عواطف
تاريخي جهان است ، بعد از
رحلت زهرا(س ) علي پيوسته مي سرود : كنّا كزوجٍ حامةٍ في ايكةٍمُتمتِّعينِ بصحَّةٍ و شبابٍ مي گويد : ما مثل يك جفت كبوتر بوديم از يكديگر نمي توانستيم جدابشويم . ديگر روزگار است آمد ميان ما جدايي انداخت . گاهي علي شب تاريك مي رفت كنار قبرستان از دور مي ايستاد با زهراي محبوبش سخن مي گفت ، سلام ميگفت ، سلام مي كرد ، بعد خودش گله مي كرد و بعد گله خودش را از زبان زهرا جواب مي داد : ما لي وقفت علي القبور مسلِّماقبر الحبيبِ ولم يردَّ جوابي چرا من ايستاده ام به قبر حبيبم سلام مي كنم و او به من جواب نمي دهد ؟ حبيبُ مالك لا تردُّ جوابَنا اي دوست ! چرا جواب ما را نمي دهي ؟ انسَيتَ بعدي خُلَّةَ الاحبابِ ؟ آيا چون از پيش ما رفتي دوستي را فراموش كردي ؟ ديگر ما در دل تو جايي نداريم ؟ بعد خودش جواب مي دهد : قال الحبيبُ و كيف لي بجوابِكُم و ان رهينُ جنادلٍ و ترابٍ دوست به من پاسخ گفت : اين چه انتظاري است كه كه از من داري ؟ مگر نمي داني كه من در زير خروارها خاك محبوس هستم ؟ زهرا وصيّت كرده بود : علي جان ! مرا كه دفن كردي و روي قبرم را پوشاندي ، زود از كنار قبر من نرو ، مدتي بايست ، اين لحظه اي است كه من به تو نياز دارم . علي به دست خودش زهرا را دفن مي كند ، بادست خود قبر محبوب را مي پوشاند ، خاكها را مي ريزد و زمين را هموار و صاف مي كند . لباسهايش همه غبارآلود شده است . گرد غبارها را از لباسش مي پراكند . حالا نوبت اين است كه يك مدتي همين جور بايستد . فلمّا نقضَ يدهُ مِن تُراب القبرِ هاجَ به الحزن يعني از كارهايش كه فارغ شد يكمرتبه غم واندوهها برقلب علي روآورد . چه بكند ؟ با كه حرف بزند ؟ درد دل خودش را به كه بگويد ؟ قبر یک چادر، دو امداد...
ما را در سایت یک چادر، دو امداد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : fehadi بازدید : 14 تاريخ : سه شنبه 14 فروردين 1403 ساعت: 21:15